توافق سه جانبه پکن، تغییر استراتژی یا تاکتیک گذر موقت از بحران؟
تاریخ انتشار: ۵ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۳۹۵۲۵۷
فرزاد احمدی دوازده امامی*؛ ایران و عربستان سعودی به عنوان دو قدرت برتر منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس پس از هفت سال تنش مداوم که نه تنها سطوح ملی بلکه سایر فضاهای منطقه ای و پیرامون منطقه ای را نیز متاثر از خود کرده است، بالاخره تصمیم خود بر گفتگوی دو جانبه را عیان کرده و با فاصله گیری از شعارهای تند و گزنده یک دهه اخیر رغبت خود را برای کاستن از منازعات مستقیم و غیرمستقیم نشان داده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تنش دنباله دار ایران و عربستان دو بازیگر مذکور را به این نتیجه رسانده که استمرار وضعیت موجود (تداوم بحران) منتهی به سربرآوردن یک هژمون در منطقه نخواهد شد و هیچ کدام توان حذف کامل طرف مقابل از معادلات منطقه ای را ندارند؛ به همین منظور طرفین به موازنه قوا و تبدیل منازعه به رقابت تن داده اند.
البته نشانههای چنین رخدادی را میتوان از ماهها قبل دنبال نمود؛ مذاکرات دو کشور با وساطت عمان و عراق، تلاش سعودی برای برقراری مجدد روابط با سوریه، اعلام آتشبس نسبتا پایدار با انصارالله یمن، کاستن از ارائه تبلیغات منفی علیه ایران در شبکههای وابسته به خود، تلاش در جهت جلب نظر چین و قراردادهای سرمایه گذاری ده ها میلیارد دلاری سعودی با کشور مذکور، عدم همراهی با سیاستهای ایالات متحده علیه روسیه خصوصا در قالب اوپک پلاس و عرضه انرژی همگی نشان از تغییر تدریجی، اما مداوم بن سلمان در جهت چندجانبه گرایی و گسست نسبی در روابط عربستان با ایالات متحده بوده است.
از سویی جمهوری اسلامی ایران نیز میل به پذیرش سرمایههای خارجی عمدتا چینی، کاستن از تنش های منطقهای و ایجاد خلل در توافق نامه صلح میان اعراب و اسرائیل (اشغالگر) موسوم به پیمان صلح ابراهیم میل خود به کاستن از تنشها با عربستان را نشان داده است.
نکته مهم و البته قابل تامل در فرآیند توافق اخیر، تلاش جمهوری خلق چین در راستای اجرای نقش میانجی میان ایران و عربستان سعودی بوده است. اینکه اساسا چرا چین چنین نقشی را برای خود برگزیده؛ به روند تحولات جهانی و تقلای یک ابرقدرت نوظهور جهانی برای ایفای نقش سیاسی و توسعه قدرت نرم خود بوده است، البته نباید به جاه طلبی های اقتصادی چین و ارتباط آن با پتانسیل های منطقه خلیج فارس نیز غفلت کرد.
سیاست خارجی چین پس از سال ۲۰۱۳ و قدرت گیری شی جین پینگ دچار تحول شده و ضمن تثبیت جایگاه خود در داخل، به بسط نفوذ در سایر مناطق نگاهی ویژه دارد، از آن جمله در جنوب غربی آسیا به عنوان حیاط خلوت سنتی ایالات متحده به عنوان رقیب اصلی چین در کسب سیادت بر معادلات سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیک جهانی. چین با پیروی از این اصل که بهره برداری اقتصادی و سرمایه گذاری جز در پیوند با امنیت و ثبات حاصل نمی شود اقدام به میانجیگری میان ایران و عربستان نمود تا زمینه را برای استقرار سرمایه های خود در منطقه فراهم آورد.
برنامههای اقتصادی درازمدت میان اعراب و چین، قراردادهای استراتژیک میان ایران، اعراب و چین و سرمایه گذاریهای عظیم این قدرت جهانی در حوزه انرژی منطقه نیاز به آرامش و ثبات در خلیج فارس را بیش از پیش جلوه گر می سازد.
از سویی اژدهای زرد آسیا برای استمرار دادن به رشد اقتصادی بالای خود نیازمند انرژی فراوان و ارزان خلیج فارس بوده و از سوی دیگر میداند که کشورهای منطقه این پتانسیل را دارند که تبدیل به بازار مصرفی بزرگی برای کالاهای چینی بدل شوند؛ البته این نکته نیز نباید از نظر دور داشته شود که خریدار عمده نفت ایران در شرایط تحریم نیز کشور چین میباشد، دانستن نکات فوق مشخصا عیان می سازد چرا وساطت این توافقنامه مهم و حیاتی را کشور چین عهده دار شده است.
روند مذکور شاید زمینهساز ورود چین و تلاش برای احیای توافق هسته ای میان ایران و غرب شده چرا که اساسا شروع روند سرمایهگذاری این ابرقدرت آسیایی در ایران و عملی ساختن توافقنامه استراتژیک ۲۵ ساله جز با رفع تحریم های بینالمللی علیه ایران امکانپذیر نخواهد بود.
اما اینکه توافق مذکور صلحی گذرا خواهد بود یا بالعکس زمینه ساز پیوند میان دو کشور در حوزه های مختلف، اینکه لباس صلح بر تن دو رقیب منطقهای نمی نشیند یا فرصت برای گسست از منازعات تاریخی و زمینه سازی جهت صلحی پایدار فراهم شده را زمان و تمنای حاکمان دو کشور مشخص خواهد نمود. البته آنچه تاکنون آشکار شده در انزوا قرار گرفتن تندروها و سیاستهای خصمانه برخاسته از بینش آنان بوده است.
لذا بنظر چنین می آید با فرض دور نگاه داشتن و به حاشیه راندن نیروهای تندرو دو طرف و تلاش در جهت پایداری توافق فوق و بسط آن به سایر حوزههای تعاملاتی طرفین می توان شاهد کاستن از منازعات منطقه ای از سویی و استقرار ثبات در فضاهای متاثر از منازعات دو طرف بود. چنان که برخی از واحدهای سیاسی همسو با سیاستهای سعودی، ضمن اتخاذ گام هایی جهت تنش زدایی با جمهوری اسلامی ایران پس از توافق مذکور بر میل خود جهت برقراری مجدد روابط دیپلماتیک ابراز علاقه کرده اند.
در پایان باید عنوان کرد گذار از الگوی روابط ژئوپلیتیکی خصمانه و حرکت به سوی الگوی رقابتی و تعاملی، نیازمند بازتعریف روابط دو کشور بر مبنای منافع مشترک و دوری جستن از مناقع متعارض است. فرمول بندی سیاستهای متقابل دو کشور بر مبنای گذاره فوق مشخص خواهد کرد توافق فوق در آینده به یک استراتژی پایدار و تنش زدا بدل خواهد شد یا صرفا توافقی تاکتیکی و موقت برای گذر دو کشور از بحران های فعلی می باشد.
*دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک
منبع: فرارو
کلیدواژه: توافق ایران و عربستان ایران و عربستان میان ایران خلیج فارس دو کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۹۵۲۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اژدهای زرد در مسیر صلحسازی / بررسی نوع بازیگری چین در حوزه میانجیگری میان گروه های فلسطینی
طی روزهای گذشته چین، میزبان «عزام الاحمد» و «سمیر الرفاعی» به عنوان نمایندگان جنبش فتح و «موسی ابو مرزوق» و «حسام بدران» به عنوان نمایندگان جنبش حماس در پکن بود. در این نشست طرفین بر لزوم احیای کمیتههای مشترک خود و حل و فصل اختلافات و حملات رسانهای به یکدیگر به توافق رسیدهاند. در همین راستا شبکه المیادین در خبری اعلام کرد، هیأتهای حماس و فتح در پکن بر وحدت میان فلسطینیان با یکدیگر تاکید داشته اند بطوریکه دو گروه بر لزوم تشکیل دولت وفاق ملی موقت حین جنگ و پس از آن تاکید داشتند.
همزمان لین جیان سخنگوی وزارت خارجه چین دیروز در نشست خبری خود در پکن در جمع خبرنگاران با بیان جزئیاتی در این باره گفت: نمایندگان جنبشهای فلسطینی در پکن با یکدیگر رایزنی کردند و دو طرف بر ادامه روند گفتگو و تلاش برای دستیابی به وحدت در اسرع وقت توافق کردند.
دیپلماسی میانجیگری چین با فرایند صلح در خاورمیانه
چین اخیرا نقش فعال تری در بحران های بین المللی بر عهده گرفته و تا حدودی گوی سبقت را از کشورهای غربی در حوزه میانجیگری در بحران های بین المللی ربوده است. نمونه آن را می توان میانجیگری میان تهران و ریاض در سال گذشته میلادی عنوان کرد.
فاطمه محروق، کارشناس مسائل شرق آسیا و عضو هیئت علمی دانشگاه، در گفت وگو با قدس با اشاره به سابقه نقش آفرینی و میانجیگری چین در تحولات خاورمیانه به ویژه مسئله اختلاف و تنش اعراب و رژیم صهیونیستی، گفت: رفتاری که پکن طی ماه های اخیر به خصوص پس از عملیات طوفان الاقصی برای کاهش تنش در منطقه خاورمیانه در پیش گرفته جدید نمی باشد بطوریکه همواره دیپلماسی میانجیگری بهعنوان یکی از ارکان اصلی اهداف و اعمال سیاست خارجی چین در غرب آسیا مطرح بوده است و پکن خود را به عنوان یک نیروی صلحساز در معارضات و بحرانهای منطقهای همچون بحران افغانستان، سوریه، سودان، یمن، ایران و فرایند صلح اعراب ـ اسرائیل از سال 2004 مطرح ساخته است.
وی با بیان اینکه نیـاز روزافـزون چیـن بـه منابـع انـرژی و سـرمایه گذاری ها و مبـادلات بازرگانـی با کشـورهای ( غرب آسیا)، حاکـی از اهمیـت اقتصـادی این منطقـه در سیاسـت خارجی پکـن اسـت، افزود: چین به کشورهای خاورمیانه از گذشته نگاهی گسترده تری داشته و این کشور مناسبات اقتصـادی دو جانبـه، معـادلات چندجانبه در خصـوص حـل مسـایل سیاسـی ارائـه نقـش میانجی گـری را در منازعـات کشـورهای خاورمیانـه پیگیـری می کنـد. تا جایی که استراتژی صلح جویانه و میانجیگری چین منجر شده کشورهای منطقه نگاه مثبت و سازنده ای به حضور این کشور در منطقه داشته باشندو مناسبات گسترده ای با این کشور برقرار نمایند.
او با اشاره به میزبانی چین از نمایندگان جنبش اسلامی فتح و حماس در پکن، و نیز پیگیری این کشور برای آشتی نیروهای فلسطین بایکدیگر، گفت: رفتار پکن سابقه طولانی دارد چراکه همواره چین به دنبال نقش آفرینی بیشتر در خاورمیانه می باشد و برگزاری نشست نمایندگان جنبش های فلسطینی در پکن، در چارچوب سیاست خارجی چین محسوب می شود.
تغییر رویکرد پکن از انفعالی به فعالانه در منطقه
این استاد دانشکاه تاکید کرد: هم اکنـون چین به عنـوان یـک قدرت بـزرگ از راهبـرد انفعالی سـنتی خود به سـمت درگیـری فعالانه در بحران هـا و مناقشـات منطقه ای حرکت کرده اسـت و دسـت بـه سیاسـت های عملگرایانه می زنـد.رفتار این کشور در حل تنش های خاورمیانه به خصوص بحران غزه منجر شده حتی بیشتر کشورهای اروپایی از پکن حمایت نمایند.
محروق اظهار داشت: طی یک دهه گذشته چین دیپلماسی فعالی جدا از مسئله اقتصادی در منطقه خاورمیانه را دنبال می کند بطوریکه به پلتفرم های امنیتی و سیاسی جدیدی وارد شده است. گفتگوهایی مانند میانجیگری بین ایران و عربستان در سال گذشته، مدیریت چالش میان رژیم صهیونیستی و اعراب را می توان نام برد.
وی درپاسخ به این پرسش که ایالات متحده آمریکا به دلیل حمایت از رژیم صهیونیستی در جنگ غزه به شدت در جامعه بین المللی در تنگنا قرار گرفته، با توجه به این موضوع، آیا چین می تواند در مسئله غزه نقش آفرینی کند، گفت: باتوجه به گذشت بیش از 207 روز از جنگ غزه، واشنگتن حمایت های مالی، نظامی، تسلیحاتی و اطلاعاتی گسترده ای را از اسرائیل انجام داده است و همین مسئله منجر به تعارض میان این کشور و گروه های فلسطینی شده است اما چین با توجه به سابقه حضور خود در میانجیگری های منطقه، توانسته نه تنها میزبان نشست سران فتح و حماس در پکن باشد بلکه کشورهای اروپایی و منطقه نیز از نقش آفرینی چین برای برقراری صلح میان گروه های فلسطینی حمایت کنند.
او در پایان اظهار کرد: رابطه چین با طرفین درگیر در جنگ غزه خوب است و می تواند این کشور نقش خودش را در برقراری آتش بس تا حدودی ایفا نماید، این رفتار چین نشان دهنده تغییر رویکرد دیپلماسی اقتصادی به مسائل امنیتی و سیاسی می باشد.
سید حسین حسینی